اقتصاد اسلامی
پیشگفتار:
از ابتدای تاریخ، پررنگترین دلیل جنگ و ستیزها ثروت بوده و هنوز هم هست. در چنین شرایطی برخی از اقتصاددانها دین اسلام و احکام الهی را نجاتدهنده بشر برمیشمرند. کتاب اقتصاد اسلامی نیز به همین اصل معتقد است و تلاش میکند تا مخاطبان خود را با احکام و قوانین فقهی اسلام که اقتصاد را به تعادل و عدالت میرساند، آشنا کند. سعید کیان پور، محسن حاجیان و ساناز لطفی فرد، در کتاب حاضر تفاوتها و برتریهای اقتصاد اسلامی نسبت به سوسیالیسم و کاپیتالیسم را بازگو و بررسی میکنند.
نمیتوانیم به خودمان دروغ بگوییم و پول را چرک کف دست بنامیم. حقیقت این است: «هرقدر پول من نیرومندتر باشد، من نیرومندترم.» در جهانی که نیاکان ما آن را بنا کردهاند، پول مایهی حیات است و هرکس جز این فکر کند، محکوم به نابودی در میان گرداب نظام سرمایهداری است. از هزاران سال پیش تاکنون، ساختار طبقاتی که بر محوریت ثروت بالا رفته، انسانها را به اهریمن بدل کرده و شیاطین را بر مسند قدرت نشانده. در جهانی که بردگان مصر باستان، غلامان حاکمان و کارگران عمر و جان خود را میفروختند و هنوز نیز میفروشند و تنها خواهان تکه نانی برای زنده بودن هستند، افرادی نیز کوشیدند تا روزنهای برای محرومان و ضعفا بیابند. آنها خواستند به بیقدرتان قدرت ببخشند، اما ایدههایشان که بر عدالت و برابری استوار گشته بود، دود شد و به هوا رفت. اغلب حاکمانی که ایدههای کارل مارکس و کمونیسم را در کشور خود پیادهسازی کردند، به موفقیت نرسیدند. آنها فروپاشیدند. نه کاپیتالیسم نه کمونیسم انسان را به سعادت نرساندند. بشر در قرن بیستم به بنبست رسید و جهانی آشفته را به ما تحویل داد. در این میان، برخی از اندیشمندان اسلامی مانند سید محمدباقر صدر ظهور کردند. این افراد حرفی نو و نگاهی جدید برای ارائه در چنته داشتند. آنها راهی تازه یافته بودند: اقتصاد اسلامی. شاید ماهیت این نوع اقتصاد برایتان روشن نباشد و آن را بهخوبی نشناسید. با وجود اینکه در سالیان اخیر اقتصاددانهای اسلامگرا دراینباره بسیار گفته و نوشتهاند اما همچنان این نظریهی اقتصادی مجهول و ناشناخته باقی مانده است. کتاب اقتصاد اسلامی اثر سعید کیان پور، محسن حاجیان و ساناز لطفی فرد کوشیده است تا این شاخهی غنی اما گمنام اقتصاد را به شما بشناسد و از تفاوتهای آن با کاپیتالیسم و سوسیالیسم بگوید.
فصول ابتدایی کتاب حاضر به چیستی اقتصاد و تعریف ساحتهای اقتصادی همچون اقتصاد تدبیری، اقتصاد تحلیلی و اقتصاد تشریعی پرداخته است. در ادامهی کتاب اقتصاد اسلامی، سعید کیان پور، محسن حاجیان و ساناز لطفی فرد از اثرات مثبت ورود فقه اسلامی به عرصهی اقتصاد میگویند. ایشان معتقدند در اقتصاد اسلامی علاوهبر اینکه حقوق مادی انسانها بهطور جامع و کامل پرداخت میشود، امت مسلمان از حقوق اجتماعی (عزت و کرامت انسانی) و سیاسی (مراوده سیاسی با کشورهای دیگر) نیز برخوردارند. از دیدگاه کتاب اقتصاد اسلامی، در حکومت اسلامی مالکیت خصوصی محترم شمرده میشود و مالکیت عمومی (مانند حق تمام مردم بر کوهها و جنگلها) نیز مورد تجاوز و دست درازی قرار نخواهد گرفت.
کتاب اقتصاد اسلامی انواع قراردادهای مالی مانند: اجاره، بیع، جعاله، مزارعه و ضمان را نیز بهطور مختصر معرفی میکند. هرکدام از این قراردادها بهگونهای متفاوت حق و حقوق دو طرف قرارداد را به رسمیت میشناسند. نویسندگان در فصل پایانی این کتاب مدعی شدهاند که در اسلام، عدالت برای تمام افراد برقرار میشود. البته در ادامه بازگو میکنند که عدالت بهمعنای برابری نیست و هنگام تقسیم حقوق اجتماعی باید به تفاوتهای جسمی و اخلاقی (مثل میزان شجاعت و قدرت حافظه!) افراد نیز توجه کرد؛ به همین دلیل کتاب حاضر یکی از معایب مکتب سوسیالیسم را برابر دانستن افراد میداند و در انتهای کتاب به نقد کمونیسم و سپس کاپیتالیسم میپردازد.
در بخشی از کتاب اقتصاد اسلامی میخوانیم
در اقتصاد اسلامی دیدگاه متعادلی نسبتبه عدالت اقتصادی وجود دارد که سبب شده دیدگاه معقولی نسبت به تفاوتهای اقتصادی وجود داشته باشد. در اقتصاد اسلامی رویکرد درآمد به یک اندازه وجود ندارد و در عینحال دیدگاه آزادی مطلق اقتصاد نیز وجود ندارد؛ بلکه در نظر اسلام درآمدها باید با رعایت حقوق و عدالت دریافت شود و هر شخص بر اساس تلاش و کار ارائه شده دستمزد دریافت کند. همچنین باور بر این است که اختلاف درآمدی نباید بهگونهای باشد که سبب ثروتاندوزی و خارج شدن اقتصاد از تعادل شود. بههمیندلیل برخی از اقتصاددانان معتقدند که دیدگاه اقتصاد اسلامی نسبتبه تفاوت اقتصادی معقولیت و مقبولیت بیشتری نسبتبه مکاتب دیگر دارد. در اقتصاد اسلامی باور این است که هر کسی باید مالک داراییهایش و دستاوردهایش باشد و با اجرای سیاستها و برنامههایی در تولید، توزیع و مصرف تعادل را در اقتصاد برقرار کرد.
در اسلام در مقابل تفاوتها و اختلافات اقتصادی هدف به تعادل و عدالت رساندن شرایط اقتصادی است. در اقتصاد اسلامی مقصود تبدیل نابرابریهای اقتصادی به فرصتهای سازنده است که با دو شیوه و سیاست قابل اجرا خواهد بود.
الف) سیاستگذاری بخش عمومی
ب) فرهنگ سازی
الف) سیاستگذاری بخش عمومی: بخش عمومی یکی از ارکان مهم جامعه اسلامی محسوب میشود که با سیاستگذاری قادر به ایجاد تحول و تغییر در جامعه خواهد بود. در حوزه اقتصادی بخش عمومی میتواند شرایط را بهگونهای تنظیم کند که نابرابریهای اقتصادی کاهش پیدا کنند و فرصتهای برابری اقتصادی توسعه پیدا کند. بهطور مثال با سیاست تعدیل ثروت تفاوتهای اقتصادی تحتتأثیر قرار میگیرند و جامعه بهسمت عدالت اقتصادی حرکت میکند.
علومانسانی اسلامی یعنی آشنایی به تمامی روشهایی که به کشف حقیقی انسان منجر میشود
مبانی تمدن غربی مخالف مبانی اسلام است و نمیتوانیم پیرو آن باشیم
تفاوتهای بومیسازی، اسلامیسازی و غنیسازی علوم انسانی
مهمترین چالشهای بومیسازی علوم انسانی و نظریهپردازی بومی
علوم انسانیِ بیگانه با «انسان ایرانی»