مبانی قرآنشناختی علم دینی
کتاب مبانی قرآنشناختی علم دینی با تأکید بر علوم انسانی اسلامی نوشتۀ محمدعلی اسدینسب در 484 صفحه وبه همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی منتشر شده است.
این کتاب از این جهت اهمیت دارد که علوم انسانی را بدون هدف ندانسته، بلکه آن را عملکردی برخاسته و ناشی از ارادۀ انسان میداند که هدف مهم آن رفاه دنیایی انسان است. در اینجا نیز قرآن کریم در جهت پدیدآمدن بهترین سرنوشت برای انسان رسالتی دارد تا بتواند با یاریرساندن به او، در دنیا و آخرت رستگارش کند و راه هدایت او را نیز در دنیا و آخرت مشخص کرده است. به همین دلیل نمیتوان این راه هدایت بشری را در قرآن نادیده گرفت، بلکه باید با توسّل و تمسّک به آن، علوم انسانی و رسیدن به سعادت دنیوی انسان را مشخص کرد.
این کتاب دو بخش دارد که بنا به پاسخگویی به چیستی مبانی قرآنشناختی در عرصۀ امکان، جواز، مطلوبیت و ضرورت علوم انسانی اسلامی آنها را مطرح کرده است. بخش اول آن مبانی مربوطبه حوزۀ امکان علم دینی با تأکید بر علوم انسانی با طرح موضوعاتی مثل زبان، روش، هدف و محتوای قرآن است و بخش دوم آن چهار فصل دارد که عبارت است از مبانی مشترک جواز، مطلوبیت و ضرورت علم دینی از منظر قرآن و سه فصل جواز، مطلوبیت و ضرورت علم دینی از منظر قرآن. این موضوعات بهطور مفصل تبیین شده است.
در مقدمۀ کتاب چنین آمده
قرآن کریم بهترین و استوارترین مسیر اصلاح فرد و جامعه در نیل به سعادت ابدی است؛ این کتاب آسمانی دربرابر هر نظر، نظریه و مکتبی دربارۀ برنامۀ سعادت زندگی بشری، سخن برای گفتن دارد. آیات فراوانی با صراحت و اشارت به مسائلی میپردازد که در علوم انسانی قابل طرح است و میتواند به آنها رنگ و جلوهای بخشد که با لحاظ شرایطی، علوم مربوطه را از منظر اسلامی قابل قبول نماید؛ بهشکلی که بتوان نام آن را علم اسلامی گذاشت. اسلامیکردن علم دینی یا علوم انسانی از مسائل پر چالش در حوزۀ علمشناسی و دینشناسی است. در این موضوع، مسائل مختلفی قابل طرح است؛ از جمله امکان و ضرورت دینیکردن علم، بهویژه علوم انسانی. دیدگاهها و رویکردهای مختلفی دراینباره شکل گرفته است که درمجموع، دو طیف مهم وجود دارد. یکی طرفدار اسلامیسازی علوم انسانی و دیگری منکر آن است. رویکرد انکاری به شکل مبنایی طرح علوم انسانی اسلامی را به چالش میکشد و اسلامیکردن این علوم را با نفی چهار محور عمده «امکان و شدنی»، «جواز و روامندی»، «مطلوبیت و سودمندی» و «ضرورت و بایستگی»، علوم انسانی اسلامی را غیر معقول یا ناحکیمانه میانگارد. این تحقیق در صدد پاسخ دهی مبنایی و غیرمستقیم به این شبهههاست.